اختلال زبان نوشتاری یا نارسانویسی
اختلال زبان نوشتاری یا نارسانویسی، اصطلاحی است که برای کودکانی که علیرغم داشتن هوش طبیعی بسیار بد مینویسند به کار میرود.
این کودکان معمولاً آئینه نویسی یا وارونه نویسی میکنند یا بسیار بد خط مینویسند و زمانی رخ میدهد که مهارتهای زبان نوشتاری نظیر هجی کردن، کاربرد دستور زبان، نقطهگذاری، سازماندهی فکر در نگارش یا مهارتهای عمومی در زبان نوشتاری فرد به طور بارزی از میزانی که با توجه به تواناییهای هوشیاش پیشبینی میشود، کمتر بوده و پذیرفته شده باشد که سایر شرایط معلولیت ساز یا تأثیرات محیطی در آن نقشی نداشتهاند.
کودک برای نوشتن باید از رشد ذهنی کافی، انگیزه و علاقه کافی برای یادگیری چگونگی نوشتن برخوردار باشد. به علاوه باید از هماهنگی بین چشم و دست، هماهنگی حرکتی، توانایی جهتگیری دیداری- فضایی، تشخیص دیداری، حافظهی دیداری، توانایی مرتبط کردن بدن خود با فضای اطراف (تصویر ذهنی بدن)، مفهوم نوشتن از چپ به راست (در خط فارسی از راست به چپ) و تشخیص برتری جانبی دست برخوردار باشد. بیشترین اشکالاتی که غالباً در زبان نوشتاری پدید میآید در سه زمینهی نوشتن یا دست (خط)، املاء (هجی کردن) و بیان نوشتاری (انشاء)است.
علل اختلال زبان نوشتاری
عوامل متعددی بر روی دست خط تأثیر دارند. هیلدرت (1930) مشکلات مربوط به دست خط را برآورد کرد و این مشکلات را در دو گروه وسیع دستهبندی نمود. یک گروه مرکب از مشکلاتی بود که از محیط نامناسب و فقر آموزشی ناشی می شد. این عوامل شامل آموزش اجباری، آموزش گروهی به جای آموزش انفرادی، تمرینات غلط، فقدان رسیدگی و نظارت ویژه و مناسب و انتقال از یک سبک به سبک دیگر بود. گروه مهم دیگر با عوامل درونی کودک سر و کار داشت مانند اختلالات کنترل حرکتی، اختلالات بینایی و ادراک فضایی، حافظه دیداری ضعیف، چپ دستی و دو سوتوانی.هایسون (1970) که بر روی کودکان مبتلا به آسیب مغزی کار میکرد دریافت عوامل زیادی در تحول نوشتن کودکان آسیب دیدهی مغزی دخالت دارند.
هاریسون خاطرنشان ساخت که مشکلات از یک کودک به کودک دیگر متفاوت است و در گروه های زیر طبقه بندی می شوند:
الف: ادراک دیداری (بازشناسی اشیاء و تصاویر) و تشخیص دیداری.
ب: ارتباطات دیداری- فضائی شامل درک موقعیت مکانی و ترکیب اجزاء در درون کل.
ج: توانایی دیداری- حرکتی، توانایی دستکاری ارتباطات فضایی.
هماهنگی چشم و دست برای کپی کردن و یا ترسیم آنچه که ادراک شده است.
انواع اشکلات نوشتن
اختلالات کنترل حرکتی: فراگیری نوشتن نیازمند کنترل حالت بدن، سر، بازوها، دستها و انگشتان است. هر نوع اختلال حرکتی که در ایجاد فعالیتهای حرکتی لازم برای ترسیم، کپی کردن و یا نوشتن حروف و کلمات، مشکل ایجاد میکند مانع تحول یکنواخت و پیوستهی الگوهای حرکتی لازم برای نوشتن خود به خودی و پی در پی خواهد شد.
میکل باست (1965) عقیده دارد که ناتوانی جزئی در نوشتن ناشی از اختلال در کار مغز است که تحت عنوان نارسانویسی از آن نام میبرد. کودک قادر نیست توالی حرکتی برای نوشتن حروف و کلمات را به یاد آورد. او کلمهای که میخواهد بنویسد، میشناسد، صدای کلمه را میداند، میتواند آن را بیان کند، میتواند زمانی که کلمهای را میبیند آن را تشخیص دهد با وجود این قادر نیست از حفظ حرکات ضروری برای کپی کردن و یا نوشتن آن کلمه را سازماندهی و تولید کند.
اورتون (1937) مواردی را توصیف کرد که توانایی نوشتن کمتر به کنش حرکتی محدود میشود. وی در مبحث تحول نانویسی مواردی را ذکر میکند که سرعت نوشتن سریع است اما کیفیت دست خط بینهایت بد خط و ناخواناست، برعکس مواردی را گزارش میدهد که کودک حروف را به شکل خوب و با کیفیت بالا مینویسد اما سرعت کند است.
لارسن (1970) در یک مقاله در مورد آموزشهای اولیه نوشتن بر روی رشد فعالیتهای حرکتی ادراکی که از طریق تمرینات مخصوصی با استفاده از حرکات درشت عضلانی در نوشتن شامل بالا و پائین، جلو و عقب، راست و چپ صورت میگیرد، تاکید کرد. مادیسن[5] (1970) از نقاشی انگشتی برای رشد حواس لامسه در رسم اشکال و تصاویر و نوشتن حروف استفاده کرد.
اختلالات ادراک دیداری
برای آنکه کودک نوشتن را یاد بگیرد لازم است که توانایی ایجاد تمایز دیداری بین اشکال، حروف، لغات، اعداد و غیره را داشته باشد. مثلاً گفتن تفاوتهای بین ad و ab نیازمند آنست که کودک نشانه و علامت برجستهی هر کدام یعنی جهت آنها را تشخیص دهد. برخی از کودکان نیاز به زمان بیشتری برای تشخیص یکی از دیگری دارند. کودکانی که مشکلاتی در تشخیص دیداری حروف و لغات دارند در تولید مجدد و یارونویسی صحیح آنها نیز با مشکلاتی مواجه میشوند. این کودکان در زمینهی متصل کردن اشکال هندسی، تشخیص عمودی از خط افقی، رونویسی از اشکال، حروف، اعداد، کلمات، گفتن زمان، استفاده از نقشهها و نوشتن مشکلاتی دارند.
اختلالات حافظه دیداری
کودکانی که مشکلاتی در حافظه دیداری دارند می توانند صبحت کنند، بخوانند و رونویسی کنند اما نمی توانند حروف و کلمات را به یاد آورند و یا دوباره آنها را تولید کنند. تأثیر حافظه بر نوشتن به این صورت است که کودک تلاش می کند توالی حروف را به یاد آورد و آنها را تشکیل دهد. در بعضی موارد کودکانی که نمی توانند یک حرف و یا کلمه را از راه بینایی بازشناسی کنند می توانند آن کلمه و یا حرف را به وسیلهی حس لامسه از طریق ترسیم آن بازشناسی نمایند.
چپ دستی
امروزه نوشتن با دست چپ در حکم امری هنجار و طبیعی پذیرفته شده است. در حال حاضر بر خلاف گذشته امری پذیرفته شده است که باید به کودکان اجازه داد تا با دستی که ترجیح میدهند چه چپ و چه راست بنویسند. تقریباً 90% کودکان راست برتر هستند. 8 یا 9% چپ برتر و 1 یا 2% دو سو توان هستند. چپ برتری مشکلی در نوشتن کودک به وجود نمیآورد. آن چه سبب مشکلاتی در این دسته از کودکان میگردد، ناتوانی آموزشهایی است که برای آماده کردن کودک چپ برتر برای آغاز نوشتن به طرز صحیح در یک محیط راست برتر به کار میرود. افزون وضعیت دست و کاغذ افراد چپ برتر از نظر کج نویسی نیز دشواری دارند. اغلب اوقات در نوشتههای این کودکان کج نویسی رو به عقب مشاهده میشود و به دلیل جهتی که آنان در نوشتن حروف دارند امری طبیعی است. بررسی نشان داده که کودکان چپ دست به اندازهی راست دستان میتوانند به راحتی در نوشتن سریع باشند.