سبد خرید0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

برتری طرفی چیست، برتری طرفی، غلبه جانبی، نیمکره غالب یا برتر گفتار، کاربرگ تقویت غلبه طرفی مغز، برتری جانبی را چگونه تقویت کنیم؟، مغز

برتری طرفی

 

استفاده غالب از یک دست، چه ارتباطی با دو قسمتی بودن مغز دارد؟

پاکدلها: دو قسمتی بودن مغز، برتری طرفی
مغز انسان یک عضو دو بخشی است و از دو نیمه تشکیل یافته است (نیمکره های مغزی) که بسیار شبیه به هم هستند. اصطلاح دو بخشی بودن به این حقیقت اشاره دارد که دو نیمکره مغز انسان دقیقاً شبیه هم نیستند. هر نیمکره ویژگی های کاری مشخص و نقش هایی دارد که ساز و کار عصبی آن بیشتر در یک نیمه از مغز متمرکز شده است
در انسان ها بارزترین ویژگی کاری، توانایی های گفتار و زبان است. در اوالی سال های آغلز قرن نوزدهم پل بروکا ، جراح اعصاب فرانسوی، حیطه خاصی از نیمکره چپ را شناخت که در تولید گفتار نقش اساسی بازی می کند. کمی بعد از آن یک عصب شناس آلمانی به نام کارل ورنیکه ، قسمت دیگری از نیمکره چپ را باز شناخت که اساساً با درک زبان مرتبط بود

ویژگی کار نیمکره چپ مغز بیشتر انسان ها(ولی نه همه آنها) مربوط به توانایی های زبان است. آزمایش های مستقیم برای تقسیم بندی گفتار جهت آزمایش روی افراد سالم، بسیار شتاب زده است. بنابراین، بیشتر آن چیزی که در این زمینه می دانیم، از گزارش های پزشکی در مورد آسیب ها یا بیماری های مغزی نشأت می گیرد. بر اساس این داده ها با ابزار غیر مستقیم، تخمین می زنیم که ویژگی زبان بین70 تا95% انسان ها، در نیمکره چپ مغز آنهاست. این بدین معنی است که در صد نامشخصی از انسان ها ( شاید بین 5 تا 30% ) در زمینه زبان نمونه های غیر عادی از ویژگی کار نیمکره مغز داشته باشند. این مطلب ممکن است شامل: داشتن ویژگی کاری زبان در نیمکره راست یا داشتن کمی ویژگی کاری تقسیم شده باشد. هر چه بیشتر از ساز و کارهای عصب شناختی – شامل توانایی های زبان- آگاه شویم، این مسائل پیچیده تر می شود. مثلاً ویژگی کاری بعضی نقش های زبان ( مانند علم عروض و محتوای احساسی گفتار) در نیمکره راست مغز افرادی است که ویژگی کاری زبان آنها در نیمکره چپ قرار دارد. نکته اصلی این است که علیرغم طرح بسیار ساده ماده نیمکره چپ یا راست مغز، که ممکن است یک نفر در کتاب ها و مطبوعات به آنها آشنا شود، مطالب زیادی در مورد دو نیمه بودن مغز هست که چیزی از آنها نمی دانیم

استفاده بیشتر از یک دست به چه معنی است؟
استفاده غالب از یک دست، اصطلاحی مبهم و ناشناخته است و ممکن است برای افراد گوناگون، معانی متفاوتی داشته باشد. بسیاری از مردم، دست غالب را دستی می دانند که برای نوشتن از آن استفاده می شود، اما در مجامع علمی، ابهام این اصطلاح بحث های زیادی برانگیخته است. پژوهشگران استفاده از دست غالب را بر اساس فرضیات نظری گوناگونی تعریف می کنند. مثلاً بعضی ها استفاده بیشتر از یک دست را دستی می دانند که در آزمایش های عملی سریع تر یا دقیق تر عمل کند. اما دیگران آن را دستی می دانند که بدون توجه به عملکرد شخص ترجیح می دهد از آن استفاده کند

بعضی ها می پندارند که دو نوع دست غالب داریم

راست یا چپ و راست یا غیر راست. در حالی که دیگران بر این عقیده اند که امکان دارد سه مقوله داشته باشیم ( با احتساب دو دستی کارکردن ، یعنی هم چپ و هم راست.) بعضی ها می گویند دو نوع استفاده توام از یک دست را نباید به 2، 3یا5 گروه تقسیم کرد؛ بلکه باید آن را با استفاده از مقیاس استمرار سنجید. اینها تنها مثال هایی محدود از معیارهای گوناگون برای موضوع استفاده از دست غالب است

استفاده از دست غالب چه ارتباطی با دو نیمه مغز دارد؟
پل بروکا ، همان کسی که منطقه ای از مغز را برای زبان مشخص کرد، گفت که استفاده از دست غالب در شخص، بر عکس تقسیم بندی مغزی او برای زبان است. ( پس ویژگی کاری زبان یک شخص راست دست ، در نیمکره چپ است) ولی مسئله این جاست که این ارتباط یک به یک همیشگی نیست؛ یعنی نیمکره چپ مغزی تعداد زیادی از چپ دست ها که اعمال مربوط به توانایی های زبان آنها را انجام می دهد در طی بیش از 150سال بسیاری از محققان سعی کرده اند این ارتباط دو جانبه قوی ولی ناقص را بین استفاده غالب از یک دست و دو نیمه بودن مغز کشف کنند

بهره ای که از این مطلب می بریم
دلیل اصلی تاریخی این که ارتباط مغز با دست مهم و یک روش شناسی مورد قبول عموم فرض شد، این بود که طی حدود یک قرن ، یک جراح اعصاب تنها باید می دانست که کدام نیمکره در کار زبان دخالت دارد. پزشکان استفاده از دست غالب را نشانه ای برای دو قسمت کردن کارهای مغز می دانستند، تا این که آزمایش وادا در دهه 1960 معرفی گردید
این آزمایش، تصورات پژوهشگران را در مورد مغز و دست دگرگون کرد( زیرا این کار بسیار مفید، آسان و خیلی ارزان بود) تا برای بررسی نمونه های نامتقارن مغز از دست غالب شخص در حکم نشانه ای از دو جنبه بودن مغز کمک بگیرند

روشن کردن ارتباط بین استفاده غالب از یک دست و ویژگی های کاری مغز و یادگیری بیشتر در مورد ساز و کارهای عصب شناختی و تحولی که شالوده این ارتباط ها را در بر می گیرد، به ما کمک می کند که تعداد زیادی از مسائل به ظاهر غیر مرتبط، از قبیل خواندن پریشی، لکنت زبان، تفاوت انسان ها، تحقق مقایسه ای مغز، زیست شناسی عصبی مغز و منشاء زبان انسان را بهتر بشناسیم

نیمکره غالب یا برتر گفتار

نیمکره ای از مغز که کارکنترل روند تفکر را به عهده دارد نیمکره غالب یا برتر گفتار نامیده می شود که در بیشتر موارد  با نیمکره ی غالب برای کنترل حرکات و مهارت های دستی یکسان است . مثلا بیشتر افرادی که راست دست هستند مرکز مربوط به به فعالیت عملی و همچنین مرکز کنترل گفتار آنها در نیمکره ی چپ واقع شده است . این برتری اصطلاحا هدایت نیمکره ای مغزی نامیده می شود . گرچه هدایت نیمکره ای بیشتر جنبه ی فیزیولوژیک  دارد . اما اطلاعات اخیر نشان داده است که از نظر تشریحی نیز لب آهیانه ای نیمکره ی غالب حجیم تر از طرف مقابل است و سلول های عصبی بیشتری دارد . ضمنا در بر روی نیمکره ی غالب ریتم آلفا با ولتاژ کمتری نمودار می شود . اما بهرجهت نیمکره ی راست که بیشتر با درک کلام سروکار دارد تا بیان مقدار محدودی استعداد زبانی از خود نشان می دهد . خصوصا در افراد بزرگسال یا افرادی که به دلائل مختلف در نیمکره غالب دچار ضایعه شده اند

این موضوع که آیا نیمکره مغلوب گفتاری توانائی هر نوع درک زبانی را دارد یا خیر ؟

آزمایشاتی توسط محققین انجام گرفته است که نتیجه ی آن به این شکل گزارش شده است که نیمکره مغلوب تحریکات را در زمینه های شنیداری – بینائی و لمس حس می کند – ادراک می نماید – به خاطر می آورد و همچنین یاد می گیرد اما قادر به بیان و نوشتن این جنبه از تجارب زمانی یا گفتاری نیست . با این توصیف نیمکره راست یا مغلوب می تواند به عنوان یک بانک اطلاعات لغوی متوسط و مرکز درک بسیاری از اسامی و عبارات پیچیده به حساب آید . گوش راست نسبت به اصوات گفتاری مثل کلمات – ارقام و سیلاب های بی معنی برتری دارد و این درحالی است که گوش چپ نسبت به ملودی اصوات یا صداهای موزیکال و دیگر اصوات غیرگفتاری تفوق نشان می دهد . با توجه به تقاطع راه شنوایی در مسیر تنه ی دماغی و تمرکز بیشتر آنها در نیمکره ی غالب گفتاری می توان گفت که نیمکره ی راست یا مغلوب گفتاری محل دریافت تنالیته یا موسیقی گفتار است . این وضعیت باعث می شود که نسبت به دریافت تحریکات کلامی و غیر کلامی بین دو نیمکره غالب و مغلوب گفتاری تقسیم کار صورت گیرد .

در ابتدا نوزاد هیچ برتری طرفی برای استفاده از هیچیک از دستان خود قائل نیست اما به هنگام شروع گفتار در سن 9 ماهگی برتری دست مشهود می شود و تا سن دو سالگی وضیعت نهایی آن تثبیت می شود و این به عقیده ی لن برگ زمانی است که وزن خام مغز و غلظت عصبی در قشر به چیزی در حدود  65%  از ارزش تکاملی خود رسیده باشد در کل  برای گفتار 90 تا 95% موارد نیمکره ی غالب سمت چپ است این افراد عمدتا راست دست هستند .

حالا جالبه که گفته می شود  افرادی که چپ دست هستند  الگوی غالب بودن نیمکره ی مغزی آنها برای گفتار خیلی پیچیده است . تحقیقات هم نشان داده که از میان افرادی که دارای اختلال گفتاری هستند  حدود 50 درصد آنها چپ دست هستند  یعنی نیمکره ی غالب گفتاری آنها سمت راست  است   بنابراین نتیجه می گیریم که حداقل بخش مربوط به گفتار در نیمکره چپ از اهمیت و پیچیدگی بیشتری برخوردار است و همنطور که در  بالا ذکر شده  لب آهیانه نیمکره غالب اندکی حجیم تر و از نظر سلولی دارای تراکم بیشتری می باشد .

گفتار درمان ها اول تعیین می کنند  که بچه چپ دست باید باشد یا راست دست و این با ارزیابی ها یی که از دست ، پا ، چشم ، گوش و اطلاعات ژنتیکی خانواده و… بدست می آید  بعد اگر  بچه راست دست بود یعنی نیمکره چپ گفتاری ولی بصورت ظاهری با دست چپ فعالیت می کرد باید  از لحاظ فعالیت های ظاهری هم راست دست کنیم که مشکل ما زمانی  است که فرد چشم چپ برتر و راست دست یا برعکس و یا پا و چشم راست برتر و چپ دست و برعکس  و……… باشد .

البته 95 درصد راست دست و 5 درصد افراد چپ دست و از 5 درصد 60 تا 70 درصد به صورت ظاهری چپ دست هستند و این ها با محدود بودن اندام در کودکی مرتبط است.

برتری طرفی و نقش آن در یادگیری

برتری طرفی به معنای انحصار یک طرف در یادگیری نسبت به طرف دیگر است. این موضوع ممکن است در برخی موارد رخ دهد و تأثیرات متفاوتی در فرآیند یادگیری داشته باشد. در زیر به برخی نقش‌ های برتری طرفی در یادگیری اشاره خواهم کرد:

۱. توانایی اطلاعات بیشتر: وقتی یک طرف به اطلاعات بیشتری نسبت به طرف دیگر دسترسی دارد، می‌ تواند در فرآیند یادگیری برتری داشته باشد. این می‌ تواند شامل دسترسی به منابع و مواد آموزشی متفاوت، سطح دانش و تجربه قبلی متفاوت یا حتی دسترسی به اساتید و منابع تحصیلی برتر باشد.

۲. مهارت‌ های شناختی برتر: برخی افراد به دلایل ژنتیکی، محیطی یا تمرین بیشتر دارای مهارت‌ های شناختی برتری هستند. به عنوان مثال، توانایی‌ های بهتر در حافظه، تمرکز، مسئله‌ حل و تفکر استدلالی می‌ تواند باعث برتری طرفی در یادگیری شود.

۳. انگیزه و تعهد: افرادی که بر اساس شخصیت، انگیزه و تعهد بیشتری به یادگیری مشغول هستند، ممکن است در فرآیند یادگیری برتری داشته باشند. آنها ممکن است از روحیه پیشرفت، خود انگیختگی و تلاش بیشتری برای دستیابی به اهداف آموزشی برخوردار باشند.

با این حال، لازم به ذکر است که وجود برتری طرفی در یادگیری نباید به معنای عدم توانایی طرف دیگر در یادگیری باشد. هر فردی در زمینه‌ ها و مهارت‌ های خاصی می‌ تواند برتری داشته باشد و در عین حال نیاز به همکاری و تعامل با افراد دیگر داشته باشد. همچنین، ایجاد محیط‌ های یادگیری فراهم و منصفانه، کمک به توسعه توانمندی‌ های همه افراد و جبران نقاط ضعف ممکن است.

برتری طرفی – سایت پاکدلها

متناسب با نیاز خود روی موضوعات زیر کلیک کنید :

1 👈 دانلود کاربرگ های پیشگیری از بروز انواع اختلالات یادگیری

2 👈 دانلود کاربرگ های  تشخیصی انواع اختلالات یادگیری

👈 دانلود کاربرگ های  درمانی انواع اختلالات یادگیری

4 👈 دانلود نرم افزارهای ویژه کمک به درمان اختلالات یادگیری