سبد خرید0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

سبب شناسی ناتوانی های یادگیری (Etiology of Learning Disability)

پاکدلها – نظریات گوناگونی در اینکه چگونه اختلالات یادگیری به وجود می آید ابراز شده است که هر کدام این نظریات سعی کرده اند عوامل گوناگونی را برای آن در نظر بگیرند. منتهی باید در نظر داشت که به ندرت می توان یک عامل واحد را به عنوان ایجاد کننده نارسایی در نظر گرفت بلکه بهتر است گفته شود که پدیده پیچیده ای مانند اختلال یادگیری در اثر تعامل چندین عامل گوناگون به وجود می آید. بعضی از این عوامل به عنوان عامل اصلی نارسایی در نظر گرفته می شوند در حالیکه بعضی دیگر ممکن است عامل تسهیل کننده شرایط باشند و بنابراین هر کودکی باید در تمام زمینه ها مورد ارزیابی قرار گیرد تا اطمینان حاصل شود چه کسانی تحت این عنوان قرار می گیرند. امیدوار ( ۱۳۸۴ ) عواملی را که در ایجاد نارسایی ویژه در یادگیری به صورت مستقیم یا به عنوان تسهیل کننده سهم دارند را به صورت زیر طبقه بندی می کند :

۱– عوامل محیطی

محیط های متفاوتی که کودک با آنها سروکار دارد هر کدام به نوعی در چگونگی یادگیری و بر روی تمایل و انگیزه او برای یادگیری تأثیر می گذارند. این محیط ها را می توان به قرار زیر طبقه بندی نمود.

  • الف – محیط خانه:
    • تجربیات محیطی کودک در ۵ یا ۶ سال اول زندگی تأثیر عمیقی بر روی رشد شناختی و هوشی او دارد و زبان به عنوان یکی از ملزومات عمده بشر، همبستگی نزدیکی با این تجربیات اولیه و مخصوصاً با والدین دارد. والدین نه تنها موقعیت مناسب را برای رشد کودک در زمینه های گوناگون به وجود می آورند ، که می توانند به نوبه خود در اکتساب این زبان مؤثر باشند، بلکه خود آنها الگوی مناسبی نیز برای یادگیری کودک به شمار می روند. بنابراین اساس کارآمدی کودک در زبان، به آن طوری که بعداً در مدرسه از او انتظار خواهد رفت، در خانه بنا نهاده می شود. کودکان با نارسائی های یادگیری معمولاً از خانواده هایی هستند که فرزندان زیادی دارند.
    • این خانواده ها در نظارت فرزندان خود، سهیم شدن در کارهای مدرسه آنها و شرکت در فعالیت های یادگیری خانه کم تر خود را درگیر می کنند (برایان و همکاران، ۲۰۰۱). یکی از عوامل مهم در این زمینه بودن باورهای معین والدین در زمینه پیشرفت درسی و کمک به فرزندان است (هوور- دمپسی و ساندلر، ۱۹۹۷). این والدین فکر می کنند ممکن است این کار باعث وابستگی کودکان به آنها شود (لوین و همکاران، ۱۹۹۹) در حالیکه مشخص شده است کودکانی که والدین پیشرفت درسی آنها را زیر نظر دارند تکالیف خود را صحیح تر انجام می دهند و  نمرات بیشتری می گیرند (هالاهان و همکاران، ۱۹۹۹) . همچنین کودکانی که با یکی از والدین زندگی می کنند موارد بیشتری از مشکلات مانند نرفتن به مدرسه یا نارسایی یادگیری از خود نشان می دهند (مک دوگال و همکاران، ۲۰۰۴).
  • ب- محیط مدرسه
    • کودکان زمان قابل ملاحظه ای از ساعات بیداری خود را در مدرسه می گذرانند و بنابراین روابط آنها با گروه همسن و کارکنان مدرسه از معلم گرفته تا مدیر و معاون و خدمتگذار و دیگران، تأثیر چشمگیری بر روی تجربیات آنان دارد. از جهت این که کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری مشکلات زیادی در حوزه زبان و رفتار اجتماعی دارند نمی توانند به راحتی روابط گروهی مناسبی با دیگران بر قرار نمایند و در نتیجه از طرف گروه همسن و معلمان طرد می شوند. افزون بر این در مدرسه برای کوشش های خود کم تر  مورد تشویق و تقویت قرار می گیرند و بیشتر از دیگران مورد انتقاد واقع می شوند (برایان، ۱۹۹۱) که به نوبه خود بر روی یادگیری آنان تأثیر می گذارد. معمولاً معلمان در کلاس توجه خود را بر روی چند شاگرد برگزیده، و اغلب اوقات آنهایی که از نظر درسی وضعیت خوبی دارند، متمرکز کرده ودر نتیجه به شاگردان دیگرتوجه کمتری می کنند به طوری که وقتی کودک با نارسایی های یادگیری به کلاس پنجم یا بالاتر می رسد بودن یا نبودن او در کلاس فرق چندانی نمی کند. افزون بر این گاهی مشکلات یادگیری ممکن است در اثر آموزش نامناسب مدرسه، یا حداقل برای بعضی از کودکان، باشد که در اثر عواملی همچون زیاد بودن شاگردان کلاس، عدم آگاهی معلم از اصول یادگیری، در نظر نگرفتن تفاوت های فردی و مانند آن باشد. مثلاً در مروری که در تحقیقات ۴۰ ساله در زمینه نارسایی های ویژه در یادگیری شده است لوتینو و همکاران (۲۰۰۴) به این نتیجه رسیده اند که بعضی از کودکان نارساخوانی را به علت آموزش نادرست یا نداشتن تجربه در این زمینه کسب کرده اند.
    • از طرف دیگر باید در نظر داشت که محیط مدرسه صرفاً برای آموزش و یادگیری برنامه درسی نیست بلکه در این محیط کودکان باید با یک برنامه پنهان ارزشها و رفتارهای قابل قبول نیز مواجه شوند. در اینجا هر کودکی باید با قوانین پیچیده راجع به چگونه شرکت کردن در کارهای کلاسی، شناساندن خود به دیگران، نحوه بیان دانسته ها، پیگیری کردن آموزش، انتقال نیازها به شیوه ای قابل قبول، مداخله نکردن در کار و صحبت های دیگران و مانند آن را یاد بگیرند که معمولاً کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری فاقد آن هستند و در نتیجه به همین دلیل نیز ممکن است از طرف گروه همسن و معلمان طرد شوند.
  • ج- محیط اجتماعی
    • روابط اجتماعی کودک با دوستان و گروه های اجتماعی دیگر نوع رشد اجتماعی، شناختی و عاطفی او را تعیین می کند. اگر این رابطه خوشایند و موفقیت آمیز باشد احساس رضایت و اعتماد به نفس، و اگر نا موفق باشد حالت ملال آوری به وجود می آورد. عدم موفقیت در روابط اجتماعی ممکن است به علت اشکال در ایجاد روابط یا نداشتن مهارت های اجتماعی لازم باشد. معمولاً کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری آگاهی ندارند که هر رفتار معین آنها از طرف دیگران چگونه تلقی می شود و از همساز کردن خود با نقطه نظرهای دیگران ناتوان هستند و چون نیازهای دیگران در نظر گرفته نمی شود احتمال به وجود آمدن روابط مناسب با دیگران کاهش می یابد و در نتیجه همین تجربیات اجتماعی ناخوشایند ممکن است یادگیری آنان را تحت تأثیر قرار دهد. اعتقاد بر این است که همان ویژگی هایی که نارسایی درسی را به وجود می آورد نارسایی های اجتماعی را نیز ایجاد نماید (برایان، ۱۹۹۱) .
  • د- محیط فرهنگی
    • امروزه جمعیت اغلب شهرها از گروه های فرهنگی و گاهی نژادی گوناگونی تشکیل شده است که به دلیل جابجایی و مهاجرت های فراوان روز به روز این تفاوت ها بیشتر می شود و مشکل عمده ای را برای آموزش کودکان با فرهنگ، محیط جغرافیایی، موقعیت اجتماعی– اقتصادی، زبان و نگرش های گوناگون به وجود آورده است. به همین جهت نیز تفاوت های قومی و فرهنگی در بین کودکان سن مدرسه در زمینه نارسایی ویژه در یادگیری و همچنین اختلال نقص توجه بیش فعالی پیدا شده است.
    • فقر اقتصادی و فرهنگی نیز یکی از مشکلات عمده است که به نوعی با یادگیری ارتباط پیدا می کند زیرا در محیطی که والدین الزاماً با نیازهای اولیه زندگی کودکان درگیر هستند برای پرداختن به رشد هوشی و شناختی آنها فرصت کمتری به دست می آورند. در نتیجه این کودکان با زمینه تجربی بسیار محدودی وارد مدرسه می شوند که برای موفقیت کافی به نظر نمی رسد.
    • از طرف دیگر وجود تعارض بین ارزشهای فرهنگی و قومی گروه های متفاوت نیز یکی از مشکلات عمده است که می تواند عامل تسهیل کننده ای برای نارسایی ویژه در یادگیری باشد . اگرچه این کودکان ممکن است با عضویت در گروه های معینی بعضی از مهارت های کلامی را به دست آورند اما از لحاظ مهارت خواندن عقب می مانند.
  • ه- محیط فیزیکی
    • شرایط محیط فیزیکی از عواملی است که می تواند بر روی یادگیری تأثیر داشته باشد. هر چه این محیط تحریک و انگیزه محدود تری برای یادگیری فراهم کند احتمال بیشتری وجود خواهد داشت که کودک نارسایی در یادگیری داشته باشد. مثلاًمشخص شده است که در بعد از جنگ، حتی در زمانی که نشانه های پس آسیبی از بین رفته باشد کودکان ممکن است مشکلاتی همچون نارسایی ویژه در یادگیری داشته باشند (جونز وهمکاران، ۲۰۰۳)

۲- عوامل عاطفی

در بیان رابطه بین نارسایی های یادگیری و مشکلات عاطفی نظریات متفاوتی وجود دارد. به اعتقاد بعضی نارسایی های یادگیری در اثر اشکالات عاطفی به وجود می آیند و بنابراین باید از طریق روش های روان شناختی اعتماد به نفس لازم را در کودکان ایجاد کرد، خود پنداره آنان را افزایش داد و علایق آنان را کشف نمود تا نارسایی های یادگیری ناشی از آنها نیز درمان شود. بعضی دیگر معتقد هستند مشکلات عاطفی در اثر نارسایی های یادگیری به وجود می آیند و بنابراین باید با به کار گرفتن روش آموزش مستقیم سعی در از بین بردن نارسایی یادگیری کرد تا عوامل عاطفی نیز به تدریج ضعیف شده از بین بروند.

۳- عوامل فیزیکی

بعضی از عوامل فیزیکی نیز به گونه ای با نارسایی های یادگیری ارتباط پیدا می کنند و بدین جهت باید اطمینان حاصل شود وجود نارسایی در اثر بودن این عوامل نباشد . عوامل عمده ای که در این زمینه دخالت دارند به قرار زیرند:

  • الف – اختلالات شنوایی:
    • بعضی از کودکان به علت داشتن اشکالاتی در مکانیسم شنوایی اطلاعات و آموزش را به خوبی نمی شنوند و در نتیجه در یادگیری آنان اختلالاتی به وجود می آید. مثلاً موچینک و همکاران (۲۰۰۴) پیدا کردند که بعضی از این کودکان در یک پس زمینه صدایی قادر نیستند خوب بشنوند و باید در نظر داشت که در زمینه شنوایی حتی اختلالات بسیار جزئی نیز می تواند یادگیری کودک را تحت تأثیر قرار دهد زیرا اولاً بر روی ارتباط بر قرار کردن کودک با معلم، گروه همسن و دیگران تأثیر دارد ثانیاً شنوایی لازمه ای اساسی برای یادگیری زبان است و اگر کسی در این زمینه اختلال داشته باشد در زمینه یادگیری نیز با اشکال روبرو خواهد شد. پیدا شده است که وجود اشکال در گوش میانی می تواند اختلالات رشدی و درسی در کودکان ایجاد کند (تورنه، ۲۰۰۴).
  • ب- اختلالات بینایی:
    • توانایی خوب دیدن از موارد لازم برای آموختن مهارت های یادگیری است و بنابراین اختلال در این توانایی در یادگیری کودکان نارسایی به وجود می آورد. منتهی باید در نظر داشت که این اختلالات به تنهایی نمی توانند به عنوان عامل اصلی در نظر گرفته شوند (الیتسکی و نلسون، ۲۰۰۳). افزون بر این درمان کردن مشکلات دیداری فقط بخش کوچکی از مشکلات خواندن را درمان می کند و نارسایی های زیر بنایی را که عامل بسیاری از نارسایی های یادگیری هستند از بین نمی برد (ایوانز، ۱۹۹۹) گرچه تمرین های چشمی به صورتی که در درمان بینایی مورد استفاده قرار می گیرند در زمینه نارسایی تأثیر داشته باشد، اما در هر حال معلم باید به نشانه هایی همچون چرخاندن سر ، خم کردن سر به جلو، داشتن تنش در کارهایی که نیاز به دیدن از نزدیک دارد، نگاه کردن به دور، مالیدن بیش از اندازه چشم، اجتناب کردن از کار با اشیایی که به چشم نزدیک هستند، حالت نشستن و مانند آن توجه داشته باشد.
  • ج- آسیب مغزی
    • کسانی که از زاویه پزشکی به نارسایی های یادگیری نگاه می کنند آسیب مغزی ناشی از ضربه ها و عفونت ها را به عنوان عامل ایجاد کننده نارسایی های یادگیری در نظر می گیرند. افرادی که آسیب مغزی دارند نشانه های جسمی، عاطفی ، شناختی گوناگونی از خود نشان می دهند که از آن میان می توان به سر درد، سرگیجه، کاهش تمرکز، مشکلات حافظه، زود رنجی، خستگی، اختلالات دیداری، حساسیت به صدا، مشکل در قضاوت، افسردگی و اضطراب اشاره نمود. اگرچه بسیاری از این نشانه ها در طول زمان از بین می روند بعضی از آنها ممکن است به صورت دائم باقی بمانند (رایان و اشتراوس, ۲۰۰۳). از لحاظ اینکه قسمت های مختلف مغز جنبه های گوناگون یادگیری را کنترل می کنند هر نوع آسیبی که به بافت های مغزی وارد شود ممکن است جنبه معینی از یادگیری را تحت تأثیر قرار دهد. مثلاً مشخص شده است که حملات غش ناشی از ضایعات در نیمکره چپ مغز با نارسا خوانی و نارسایی در هجی کردن ارتباط دارد (برایر و همکاران، ۲۰۰۵). به همین ترتیب نقص در کارکرد نظام عصبی مرکزی نیز به عنوان یکی از شایع ترین علل نارسایی های یادگیری مطرح می شود که ممکن است در اثر عوامل گوناگونی ایجاد شده باشد. مثلاً شایویتز و همکاران، (۲۰۰۲) پیدا کرده اند که نوعی اختلال عصبی در نارساخوانی وجود دارد که در سنین پایین نیز قابل تشخیص است. همچنین تأخیر در رشد مکانیسم های عصبی که در اثر عواملی همچون عفونت، مشکلات دوره حاملگی مادر، تغذیه و مانند آن باشد نیز نارسایی یادگیری به وجود می آورد.
    • از طرف دیگر کودکان نارس نیز نسبت به کودکان عادی خطر پذیری بیشتری برای نارسایی یادگیری دارند (اولسن و همکاران، ۱۹۹۸).مثلاً در یک مطالعه طولی پیدا شده است که در بین این کودکان مواردی از نارسایی های یادگیری، اختلالات زبانی، اختلالات خفیف عصبی و مشکلات کلی مربوط به مدرسه بیشتر از کودکان دیگر بود (چارکر و همکاران ، ۱۹۹۸).
  • د- چیرگی مغزی
    • به اعتقاد بعضی نارسایی ویژه در  یادگیری در میان چپ دست ها، کسانی که چیرگی دو طرفه دارند، کسانی که هنوز چیرگی مغزی در آنها ایجاد نشده است، کسانی که چیرگی مغزی خود را عوض کرده اند فراوانتر از کودکان دیگر است و بنابراین می تواند به عنوان یکی از عوامل در نظر گرفته شود. اورتون (۱۹۳۷) معتقد بود که وارونه نویسی حروف و کلمات در این کودکان در اثر ایجاد نشدن چیرگی مغزی در نیمکره چپ مغز، یعنی جایی که تقریباً ۹۰ درصد افراد بزرگسال به عنوان مرکز زبان در نظر گرفته می شود، به وجود می آید زیرا دخالت کردن نیمکره راست مغز در جنبه های زبانی مشکلاتی را به وجود می آورد. مثلاً پیدا شده است عدم جانبی بودن شنیداری در بخش پیشانی مغز با نارساخوانی در ارتباط است و به عنوان عامل عمده در نارسایی در زبان در نظر گرفته می شود (اورس و همکاران ، ۲۰۰۵). کارکرد نادرست بخش پیشانی مغز باعث نوعی تکانش گری شناختی در این کودکان می شود (دونفرانسسکو و همکاران ، ۲۰۰۵).
  • ه- تفاوت های جنسی:
    • تحقیقات اولیه نشان دهنده این است که پسرها بیشتر از دخترها در معرض نارسایی های ویژه قرار می گیرند. در مروری که بر ادبیات تحقیق انجام گرفته است پیدا شده است که حتی زمانی که میزان خطا در این مطالعات به حداقل رسانده شود نیز این تفاوت هنوز وجود دارد (لایدرمن و همکاران، ۲۰۰۵) دامنه این تفاوت بین ۲ تا ۸ برابر است (شایوتیز و همکاران ۱۹۹۸) . میستر و همکاران (۲۰۰۱) فراوانی نارسایی های یادگیری را ۱/۸۴، نابهنجاری های نوشتاری را ۵/۵۶ و اختلال نقص توجه بیش فعالی را ۱/۳۹ درصد در پسرها تخمین می زنند. واقعیت این است که مردهای بیشتری با نارسایی های یادگیری وجود دارند که ممکن است به نوعی در ارتباط با کروموزوم جنسی باشد (مویر، ۲۰۰۰). مثلاً (راتر و همکاران، ۲۰۰۴) پیدا کرده اند که مشکلات خواندن در پسرها بیشتر از دخترهاست. بنابراین جنسیت می تواند به عنوان یکی از عوامل به وجود آورنده نارسایی ویژه در یادگیری در نظر گرفته شود اما تحقیقات نشان می دهند که این تفاوت خیلی چشمگیر نیست (شایویتز و شایویتز، ۱۹۹۵ و لیون، ۱۹۹۵).
    • اگرچه بسیاری از ویژگی های نارسایی های یادگیری پسرها و دختر ها شباهت دارد، گاهی تفاوت هایی در آنها یافت می شود. مثلاً دخترها معمولاً مشکلات بیشتری در حوزه شناختی، زبانی و اجتماعی دارند در حالی که پسرها پرخاشگری و از دست دادن کنترل خود را بیشتر نشان می دهند (شایویتز و شایویتز ، ۱۹۹۸). و همچنین گل (۱۹۹۰) گزارش می کند که دخترها نارسایی های درسی خود را بیشتر در حوزه خواندن و ریاضیات و پسرها در توانایی های دیداری– حرکتی ، هجی کردن و زبان نوشتاری نشان می دهند.
  • و- مشکلات فیزیکی دیگر:
    • یادگیری فرآیندی فعالانه است که نیاز به کودکی هوشیار، پر انرژی و قادر به تمرکز در دراز مدت دارد. بنابراین برخورداری از سلامت بدنی برای یادگیری ضروری است و عواملی همچون بیماری های طولانی و غیبت های مداوم از کلاس که از آنها ناشی می شود می تواند در یادگیری مداخله نماید.

۴- عوامل هوشی

هوش یکی از شاخص هایی است که می تواند تعیین کند آیا کودک توانایی آن را دارد که بهتر از آنچه که فعلاً است به  یادگیری مهارت ها برسد یا نه و بنابراین می تواند نقش مهمی در یادگیری و نارسایی های مربوط به آن داشته باشد. اگر چه روانشناسی تربیتی در مقایسه با حوزه های دیگر در پذیرش اینکه نارسایی های  ویژه در یادگیری ممکن است ارثی باشد مشکل دارد (پلامین و والکر، ۲۰۰۳ ) ، وجود نارسایی در یادگیری در اختلالات کروموزومی، مانند کروموزوم شماره  ۳ ( اشتاین و همکاران، ۲۰۰۴) سندرم ولف– هیرشهورن که حذف بازوی شماره ۴ است (وان بورسل و همکاران، ۲۰۰۴) سه تایی شدن بازوی بلند کروموزوم شماره ۹، سندرم پردار– ویلی که سهم پدر از بازوی دراز کروموزوم شماره ۱۵ (دیمیتر وهمکاران، ۲۰۰۱) و سندرم انجلمن که همین فقدان منتهی از طرف مادر است (کاترک و مارستون، ۲۰۰۰) سندرم اسمیت ماگنیتس که ناشی از یک ضایعه در کروموزوم شماره ۱۷ است (آدوین، ۲۰۰۱) سندرم ترنر (براندت وهمکاران، ۲۰۰۴) و مانند آن مبین این است که تمام یا بخشی از توانایی های یادگیری ارثی است (فرانکز و همکاران، ۲۰۰۲) و آموزش می تواند آن را تعدیل نماید (براندت وهمکاران، ۲۰۰۴) منتهی باید توجه داشت که کودکان با نارسایی ویژه در یادگیری در حوزه های متفاوت هوشی توانایی های مختلفی را نشان می دهند و حال ما با دستکاری محیط پیرامون فرزندانمان در سنین ابتدای زندگی میتوانیم بروز LD را به کمترین میزان ممکن آن کاهش دهیم .

۵– عوامل ژنتیکی

فراوانی نارسایی های ویژه در یادگیری در بعضی از خانواده ها این باور را ایجاد می کند که نارسایی های یادگیری اساس ژنتیکی دارد گرچه هنوز ارتباط مستقیمی در این زمینه پیدا نشده است (دمونت و همکاران، ۲۰۰۴) دوفرایز و همکاران (۱۹۸۲) در مطالعه ۲۵۰ نفر از ۱۰۴۴ خانواده به این نتیجه رسیدند که نارساخوانی مبنای ژنتیکی دارد. ویجزمن و همکاران (۲۰۰۰) و میستر و همکاران (۲۰۰۱) نیز در تحقیق خود حدود ۴۲ درصد تاریخچه خانوادگی را ذکر می کنند. مطالعات همشکمان نیز نشان می دهد که عوامل ارثی نقش مهمی در نارساخوانی بازی می کنند. این همشکمان حتی زمانی که جدا از هم نیز پرورش یافته باشند ویژگی های یکسانی از خود نشان می دهند (اولسون و همکاران، ۱۹۹۱ ، پنینگتون ۱۹۹۵) همانطور که قبلاً ذکر شد وجود اختلالاتی در کروموزوم ها نیز می تواند مبین این موضوع باشد (پلامین و همکاران، ۲۰۰۳ ، کریسوفر و همکاران، ۲۰۰۳) . همچنین میزان بالای نارسایی های یادگیری در پسرها می تواند این توجیه را به دنبال داشته باشد که نارسایی به نوعی در ارتباط با کروموزوم های جنسی است (مویر، ۲۰۰۰).

دربسیاری از عوامل فوق والدین می توانند به عنوان ابزار اصلی وارد عمل شوند و نقش کلیدی خود را به عنوان کسی که می خواهد فرزندی سالم ، کنجکاو و پر تکاپو داشته باشد انجام دهند . حال هر چه والدین آگاهی و علم بیشتری در مورد مراحل رشدی کودک داشته باشند و بدانند که در هر مرحله و زمان رشد چه مواردی را باید مد نظر قرار دهند و یا چه تمرین ها و وسایل و ……. می تواند به فرزندشان در رشد سریع تر و کامل تر کمک کنند ، مطمئنا فرزندشان بدور از خطرات احتمالی کوتاهی در این دورانها هستند .

حال ما به ارائه راه کارهایی در مورد طرق بر خورد صحیح ، آموزشهای لازم ، وسایل آموزشی مناسب در سنین مختلف و ابزارهای یادگیری در منزل می پردازیم تا والدین گرامی با اطلاع از آنها بتوانند به اهداف آموزشی و تربیتی و ….. دوران ۷ساله ی اول زندگی به بهترین نحو ممکن برسند . امید است که در این راهکارهای جزئی ولی اساسی بتواند اساس زندگی سالم فرزندانمان را مهیا کند .

lمنبع : سایت گفتاردرمانی ایرانیان

 

شاید این موضوعات هم مورد پسند شما باشد ⇓

مشاهده و دانلود فایل های تخصصی شناخت + درمان انواع اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود مقالات رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود نرم افزارهای رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود کتاب های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود پرسشنامه و تست های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری و بیش فعالی(روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود فایلهای pdf رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود فیلم و کلیپ های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده 1500 مطلب علمی و آموزشی مرتبط با اختلالات یادگیری و بیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود کاربرگ های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری و بیش فعالی (روی متن کلیک کنید)