کسب مهارت خواندن، ضرورت زندگی
📚🔍 کسب مهارت خواندن از جمله مهارتهای اساسی و اساسی در زندگی است. برای بهبود مهارت خواندن، می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید:
1️⃣ تمرین منظم: برای تقویت مهارت خواندن، تمرین منظم و مداوم بسیار مهم است. ایجاد برنامههای خواندن روزانه و اختصاص زمان مشخص برای مطالعه به شما کمک میکند.
2️⃣ انتخاب مناسب: انتخاب موضوعات و متونی که باعث علاقه و تمایل شما شوند، انگیزه بیشتری برای خواندن خواهد بخشید. شروع با کتابها و مقالاتی که در زمینه علایقتان باشند، می تواند خواندن را لذت بخشتر کند.
3️⃣ افزایش دایره لغات: به عنوان یک عامل اصلی در خواندن، افزایش دامنه لغات بسیار مهم است. میتوانید با خواندن کتابها، روزنامهها، مقالات و با استفاده از واژهنامه فعالیت خود را در این زمینه تقویت کنید.
4️⃣ تمرین خواندن با دقت: در هنگام خواندن، تمرکز خود را روی متن قرار دهید و با دقت و تمعن خواندن کنید. این امر بهترین درک و دریافت از محتوا را فراهم میکند.
5️⃣ تمرین سرعت خواندن: آموزش تکنیکهای سرعت خواندن میتواند عملکرد و سرعت خواندن شما را بهبود بخشد. با تمرینهای مربوطه و استفاده از تکنیکهای صحیح، به تدریج قدرت خواندنتان را افزایش دهید.
6️⃣ بررسی و تفسیر محتوا: بعد از خواندن یک متن، مراجعه کنید و محتوا را تفسیر و تحلیل کنید. این فعالیت به شما کمک میکند تا درک خود را از مطلب بالا ببرید و مهارت تفکر و تحلیل را تقویت کنید.
📈🌟 با تمرین و پیوستهی خواندن، می توانید مهارت خواندن خود را بهبود ببخشید. همچنین، شرکت در دورههای آموزشی و مشاوره در زمینه خواندن نیز میتواند به شما در رشد و توسعه این مهارت کمک کند.
به باور جی راید لیون، رئیس پیشین شاخه ی پرورش و رفتار کودک مؤسسه ی ملی بهداشت امریکا: “اگر در امریکا زندگی کنید و خواندن ندانید، به احتمال نزدیک به یقین نخواهید توانست در زندگی به جایی برسید.”
این گفته با تمام نگران کنندگیاش، در بیشتر موارد سرنوشت محتوم کودکان ناتوانی است که قادر به خواندن نیستند. خواندن، پایه ی تمام مهارت های آموزشی دیگر است. بدون توانایی خواندن، کودکان نخواهند توانست آواها را بشناسند یا بنویسند. علوم تجربی، علوم اجتماعی، ریاضیات و فناوری نیز به همین ترتیب غیر قابل درک خواهند بود. بیشتر کودکان با اشتیاق و امید بسیار به مدرسه پا میگذارند. ناتوانی در خواندن، به هیچ رو خوشایند کودک نیست. مایه ی شرمندگی است که هر بار آموزگار از ما میخواهد متنی را بخوانیم، سر هر کلمه لکنت پیدا کنیم.
تکرار هر روزه ی این اتفاق کودک را دچار سرافکندگی میکند و تمام لذت یادگیری را از بین میبرد. بیشتر کودکان در چنین وضعیتی خود را شکست خورده می یابند. در سنین خیلی کم، این موضوع ممکن است آغاز حرکت مارپیچی رو به پایین باشد. به جای اشتیاق به خواندن، کودک به تلاش برای فرار از آن برانگیخته میشود و همه میدانیم که بدون تمرین و انگیزه ی مثبت، مهارت های خواندن پیشرفت نخواهند کرد.
راید لیون در بیاناتش در برابر کمیته ی آموزش و نیروی انسانی مجلس نمایندگان امریکا (۱۰ ژوئیه ۱۹۹۷)، این پدیده را چنین شرح می دهد:
“از پژوهش های بلند مدت انجام شده به پشتیبانی مؤسسه NICHD “ملی سلامت کودک و پیشرفت بشر” که درباره ی خوانندگان توانا و ناتوان از کودکستان تا سنین جوانی پژوهش می کند، به روشنی بر میآید که بسیاری از کودکان کم سن و سالی که در خواندن ضعف دارند، از همان آغاز محکوم به شکست اند. در پایان کلاس اول، کودکانی که نتوانسته اند به مهارت های خواندن مسلط شوند و همپای همکلاسان خود پیش بروند، دچار افت چشم گیر عزت نفس، خود انگاره و انگیزهی فراگیری خواندن میشوند. در کلاسهای دبستان و راهنمایی، این مشکلات پیچیده تر میشوند. تا هنگام رفتن به دبیرستان، توان این دانشآموزان برای ورود به دانشگاه کم و بیش به صفر میرسد و همزمان، فرصتهای آنها برای ورود به میدانهای شغلی و حرفهای، به شکل چشم گیر رو به کاهش میگذارد. این افراد همواره به ما میگویند که از خواندن متنفرند، به این دلیل که کاری بس طاقت فرساست و برای آن ها کند و دشوار پیش می رود. نوجوانی در یکی از کلاس های مورد پژوهش بلند مدت می گفت: “ترجیح می دهم به جای خواندن، دندانم را بکشند.”
رابرت باک در نشریه NICHD در مقالهای با عنوان “چرا بچهها در خواندن موفق میشوند یا شکست میخورند”، این نکته را یادآور میشود که این احساس شکست به زندگی روزمره نیز راه مییابد. “حتی چیزهایی که برای بقیهی ما تسهیلات زندگی روزانه به شمار میروند، مانند نقشهی راه، یا دستور تهیهی غذا، برای افرادی که در خواندن مشکل دارند، مسائلی هولناک جلوه میکنند. به تدریج با افزایش حجم اطلاعات در اینترنت، کسانی که خواندن نمیدانند، از انقلاب اطلاعاتی که بیشتر بر پایهی متونِ نوشته شده قرار دارد، جا میمانند. حتی افرادی با اختلالات جزئی در خواندن، برای لذت بردن نمیخوانند. برای این افراد، خواندن مستلزم چنان تلاشی است که انرژی چندانی برای فهم مطلبی که خوانده اند، در آنها باقی نمیماند.”
روشن است که پیامد ناتوانی در خواندن، بسیار عمیق تر از محروم ماندن از لذتهای سرشتی خواندن است و بازتابهای جدّی اجتماعی و اقتصادی نیز دارد. برای کودکان و نوجوانانی که ناتوانی هم دارند، نداشتن مهارت خواندن، بازدارنده ایی دو برابر قوی تر است.
البته جای امیدواری است که بیشتر کودکان، حتی آنهایی که دچار ناتوانیهای جدی اند، میتوانند خواندن بیاموزند. چری تاکموتو، مدیر اجرایی مرکز آموزش پشتیبانی تحصیلی والدین در اسپرینگ فیلد ویرجینیا، می نویسد: “این فقط یک افسانه است که افراد دچار عقب ماندگی ذهنی و ناتوانی های شناختی دیگر، نمی توانند خواندن یاد بگیرند.”