سبد خرید0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

موضوع اصلی این تئوری بر این نظر استوار است که رشد بهنجار ادراکی –حرکتی به کودک کمک می کند تا مفهوم با ثبات و قابل اعتمادی از جهانی که در آن به سر می برد بدست آورد.

پاکدلها: کودک بهنجار قادر است دنیای ادراکی-حرکتی استوارتری را بهتنگام مواجهه با تکالیف درسی در سن 6 سالگی ایجاد کند. در مقایسه با آنها، کودکان دچار ناتوانیهای یادگیری دنیای ادراکی-حرکتی متزلزل و غیر قابل اتکایی دارند. این کودکان وقتی با امور نمادین (symbolic) روبرو می شوند به دلیل سوگسری ناقص به آنچه که کپهارت آن را واقعیات جهان اطرافشان می نامد-بویژه ابعاد مکان و زمان- با موانعی درگیر می شوند. برای فهم امور نمادین، کودک باید یاد بگیرد که مشاهدات دقیق تری را در مورد مکان و زمان انجام بدهد و آنها را با اشیاء و رخدادها مرتبط سازد.

کودکان ناتوان در یادگیری، در سزماندهی کامل نظامهای آمایش اطلاعاتی خود ر حدی که بتوانند از برنامه های تحصیلی استفاده کنند، ناتوان هستند و در نتیجه از نقطه نظر قوای حرکتی، ادراکی شناختی با اشکالاتی در سازماندهی مواجه می شوند.

رشد الگوهای حرکتی :

اولین یادگیری فرد یادگیری حرکتی است یعنی واکنش های عضلانی و حرکتی. مطابق نظریه کپهارت، مشکل یادگیری ممکن است در همین مرحله آغتز شود به این دلیل که پاسخهای حرکتی  کودک در قالب الگوهای مربوط به آن قرار نمی گیرد. از اختلاف بین مهارت حرکتی و الگوی حرکتی  به عنوان عامل مهمی در این تئوری یاد شده است.

مهارت حرکتی یک کنش حرکتی است که مکن است از دقت بسیار زیادی نیز برخوردار باشد، لکن منظور از آن اجرای یک عمل بخصوص و اتمام یک کار معین است.

الگوی حرکتی، از دقت کم، اما از تغییر پذیری بیشتری برخوردار است. هدف الگوی حرکتی وسیعتر و فراتر از عملکرد صرف می باشد. از این رو بازخورد و اطلاعات بیشتری را برای فرد فراهم می آورد.

ممکن است در اثر فشار خارجی که بر کودک تحمیل می شود، وی را قادر سازد که یک عمل حرکتی معینی را خارج از توان رشدی خود انجام دهد و بدین صورت اگر هم مهارتی حاصل شود تنها یک مهارت منفرد و نامربوط خواهد بود، چرا که چنین مهارتی بخش یکپارچه ای از رشد منظم متوالی نخواهد بود.

بارش(1966)، در بحث خود از آموزش حرکت به نتیجه مشابهی رسیده است.((آموزش حرکت برای بازوها و ساق ها نیست، بلکه برای ایجاد نظم و تعادل است. آموزش حرکت برای رشد عضله نیست بلکه برای آگاهی حسی-حرکتی صورت می گیرد)).

تعمیم های حرکتی:

گستردگی و ترکیبات الگوهای حرکتی به تعمیم های حرکتی منجر می گردد. تعمیم های حرکتی به یگانگی و تلفیق الگوهای حرکتی در محدوده وظایف و اعمال حرکتی وسیع تر اطلاق می شود. در قلمر رشد فکری و ذهنی با تبدیل مفاهیم به مجردات عالی تر اندیشه شکل می گیرد و مشابه آن در یادگیری حرکتی، تعمیم های حرکتی است که نتیجه ترکیب و توحید بسیاری از الگوهای حرکتی است.

چهار تعمیم در نظریه کپهارت که در پیشرفت آموزش مهم هستند:

  1. توازن و نگهداری وضع تن: با فعالیتهای سر و کار دارد که کودک با نیروهای جاذبه (gravity)آشنا شده است و رابطه خود را با آن حفظ می کند. کودک باید یاد بگیرد تا از نیروی ثقل یا گرانی آگاه شود و هم باید یاد بگیرد که به تطابق با آن، بدن خود را در حالتهای مختلف نگهدارد……. . برای مثال، وقتی می خواهد سرش را از زمین بلند کند بر علیه نیروی ثقل یا گرانی عمل می کندف یا هنگامی که به حالت راست می ایستد، یا تعادل خود را رد هنگام راه رفتن حفظ می کند.
  2. تماس: کودک اطلاعاتی را درباره اشیاء پیرامون خود از طریق دخل و تصرف و دستکاری آنها بدست می آورد. برای مثال گرفتن و رها کردن اشیاء او را قادر می سازد که اشیاء را از راه مسیرهای حسی بیشتری مورد مداقه و بررسی قرار دهد.این مسیرها ممکن است نگاه کردن، چشیدن، به دهان بردن، گوش دادن، احساس کردن یا حتی بوئیدن باشد.توسط چنین فعالیتهای حسی-حرکتی وسیع، کودک متوجه صفات و ویژگیهای اشیاء شده و سرانجام مهارت خود را در شکل دادن و ارتباطات اساسی و موارد دیگر وسعت می بخشد.
  3. حرکت و جابجایی: کودک را قادر می سازد تا روابط بین یک شیء را با دیگر اشیاء در فضا و مکان مشاهده کند.الگوهای حرکتی خزیدن، راه رفتن، دویدن، پریدن و لی لی کردن به کودک امکان می دهد که برای بازیابی روابط بین اشیاء و تفحص آنچه در دور و بر اوست در فضا و مکان حرکت کند. آنگاه وی بدن خود را برای کشف آتنچه خارج از دسترس اوست به حرکت در آورد.
  4. گیرش و رانش: سه تعمیم ذکر شده حالت ایستا دارند ولی در این نوع تعمیم کودک از طریق فعالیتهای حرکتی نظیر کشیدن، فشاردادن، پرتاب کردن و زدن، چیزهایی در مورد حرکت اشیاء در فضا و مکان یاد می گیرد.

از طریق چهار تعمیم حرکتی، کودک به تدریج با بدست آوردن اطلاعاتی درباره فضا و مکان، سرانجام به ساخت فضا و مکان و جهانی که در آن بسر می برد آگاهی می یابد.

مقابله ادراکی-حرکتی

جهان ادراکی یکی از امور بسیار بی ثبات و تغییر پذیر است. مثلا وقتی دایره ای را از یک زاویه خاص بنگریم، ممکن است آن را به صورت بیضی ببینیم و یا زاز راویه های معین دیگری همان دایره را به شکل یک خط راست دید. هرگاه از زاویه ویژه ای به یک مستطیل نگاه کنیم احتمالا آن را ذوذنقه می بینیم. از این تحریفات ادراکی هنرمندان در نشان دادن دورنما (perspective) و مزایای خاصی استفاده می کنند. در فراگرد مقابله ادراکی-حرکتی، ادراکات تحریفی با اطلاعات صحیح ذخیره شده تعمیم های حرکتی مقابله می شود و بدین ترتیب ادراکات تغییر یافته میزان و اصلاح می شوند.

هرگاه مقابله ادراکی-حرکتی به طور مناسب ایجاد نشود، کودک در میان دو دنیای متعارض زندگی می کند-دنیای ادراکی و دنیای حرکتی-.کودک نمی تواند به اطلاعات رسیده اعتماد کند چرا که پیوسته وی دو قسم اطلاعات ناجور و ناهمخوان دریافت می کند. دنیا برای چنین کودکانی براستی ناراحت کننده، بی ثبات و مکانی نامطمئن است، و به این جهت که واقعیا بر او روشن نیست رفتارها و واکنشهایش اغلب عجیب و غریب است. کودک به این علت که به دیده خود اطمینان ندارد غالبا اشیا را دستمالی می کند.

بر این اساس، دید یک مسیر حسی است، آنچنانکه بیشترین اطلاعات را در اختیار کودک می گذارد تا وی بوسیله چشم کشف اشیائی را فرا بگیرد که می بایست با دست کشف گردند. از این رو کنترل چشمی، در تحکیم و پایه ریزی مقابله ادراکی-حرکتی واجد اهمیت است.

ساخت زمانی:

کپهارت سه جنبه اهمیت زمان را در یادگیری به این شرح بیان نموده است:

1-  همزمانی   (synchrony) یا مفهوم توامانی(simultaneity) : منظوز از آن پذیده هایی است که باهم در یک زمان اتفاق می افتند.

2-  ریتم(rhythm) یا فاصله های زمانی مساوی.

3-   توالی (sequence) یا ترتیب امور در مقیاس زمانی.

بسیاری از کودکان ناتوان در یادگیری به همان نحو که در بعد مکان با اختلالاتی مواجه هستندف نااستواری در عالم زمان نیز دارند. مثالی در باره ی همزمانی زمانی در فعالیتهای حرکتی، تغییر جهت در هنگام دو می باشد.

از طریق ریتم رشد یک مقیاس زمانی از جهان حاصل می شود. فعالیتهایی نظیر دویدنف قدم زدن، پریدنف و سخن گفتن مستلزم احساس ریتم است. کارکرد دیگر مقیاس زمانی مربوط به آگاهی از واحدهای زمان است. برخی از کودکان نمی توانند زمان را تخمین بزنند و یا نمی توانند ساعت و دقیقه را از هم تمیز دهند.کودکانی که در ریتم یا فاصله های زمانی مساوی دچار اختلال هستند نمی توانند الگوهای حرکتی غیر موزون را تقلی کنند.

توالی سومین جنبه زمان است. کودک می آموزد که رویدادها دارای ترتّب زمانی هستند. او یاد می گیرد که در انجام فعالیتها، باید یک سلسله حرکات معین بدنی بدنبال هم صورت گیرد. برای مثال در یک نوع بازی کودک بلافاصله پس از ردن توپ باید فرار کند و وقتی که مورد تعقیب گروه رقیب قرار گرفت باید بتواند خود را از مسیر توپ پرتابی آنها کنار بکشد و وارد محوطه بی خطر شود.همچنین کودکی که ترتیب اصوات و حروف را در تکلم بهم می ریزد و مثلا بجای مسابقه می گوید مساقبه احتمالا در توالی زمانی دچار اختلال می باشد.

مفهوم زمان نیز، مثل مفهوم مکان، از طریق یادگیری ادراکی-حرکتی تثبیت و تحکیم می گردد. موزون بودن کلام، زمان بندی حرکات، توالی زمانی مراحل یک فعالیت همه و همه ابعاد مختلف زمان در یادگیری ادراکی-حرکتی است.

خلیل حسین پناهی

منبع: اختلالات یادگیری، اکبر فریار و فریدون رخشا انتشارات مبن

شاید این موضوعات هم مورد پسند شما باشد ⇓

مشاهده و دانلود فایل های تخصصی شناخت + درمان انواع اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود مقالات رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود نرم افزارهای رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود کتاب های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود پرسشنامه و تست های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری و بیش فعالی(روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود فایلهای pdf رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود فیلم و کلیپ های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری وبیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده 1500 مطلب علمی و آموزشی مرتبط با اختلالات یادگیری و بیش فعالی (روی متن کلیک کنید)
مشاهده و دانلود کاربرگ های رایگان مرتبط با اختلالات یادگیری و بیش فعالی (روی متن کلیک کنید)